هزینه تعریف هزینه در فرهنگ لغت

فرهنگ معین

فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای همان زبان گردآوری می ...

بیشتر

دیکشنری فارسی به فارسی

فرهنگ لغت فارسی. فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای ...

بیشتر

معنی هزینه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا. هزینه. [هََ ن َ / ن ِ] (اِ) بر وزن و معنی خزینه باشد. (برهان). به این معنی ظاهراً مبدل خزینه و ممال خِزانه ٔ عربی است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین): اگر دیگران هزینه ٔ مال کنند تو خزینه ٔ ...

بیشتر

فرهنگ لغات و اصطلاحات تخصصی بیمه

در این مقاله با لغات و اصطلاحات تخصصی بیمه به صورت مختصر و به ترتیب حروف الفبا آشنا می شویم، این اصطلاحات در زمینه بیمه، بیمه باربری و بیمه مهندسی می باشند.

بیشتر

هزینه چیست؟ تعریف هزینه در حسابداری و انواع هزینه

تعریف هزینه در حسابداری. در تعریف هزینه می توان گفت: هزینه عملیاتی است که یک شرکت برای ایجاد درآمد متحمل می شود. همانطور که گفته می شود، "پولِ به دست آوردن پول هزینه دارد.". هزینه های مشترک ...

بیشتر

معنی هزینه به انگلیسی | فست دیکشنری

اسم. expense, cost, outlay, expenditure, overhead. - هزینه را متحمل شدن. - to bear the cost. - هزینه شامل مالیات هم می‌شود. - The cost includes taxes. - درآمد نسبت به هزینه. - income relative to …

بیشتر

معنی اخلاق

فرهنگ فارسی معین. معنی جِ خُلق ؛ خوی ها. مترادف خصلت، خلق، خوي، داب، عادت، منش انگلیسی moral, morality, behavior, comportment, deportment, behaviour, ethics عربی أخلاقي، معنوي، أدبي، افتراضي، روحي، أخلاق، مغزى، عبرة ترکی etik فرانسوی éthique

بیشتر

معنی هزینه

آنچه در ازای رسیدن به مطلوبی تحمل می‌شود یا از دست می‌رود. معنی هزینه - فرهنگ فارسی عمید لام تا کام

بیشتر

معنی مطالعه

مترادف. 1- خواندن، قرائت 2- بررسي، پژوهش، تتبع، تحقيق 3- دراست. انگلیسی. study, reading, perusal, etude. عربی. دراسة، بحث، درس، تعلم، مكتب، تأمل، أثر فني أو أدبي، رسم إعدادي، فرع من فروع الدراسة، هدف، غرض، جرى ...

بیشتر

تاریخچه و انواع لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌های واژگان زبان فارسی

در مدخل هر کلمه در فرهنگ لغت، ممکن است اطلاعات زیر را پیدا کنید: تعریف کلمه. نمادهای آواشناسی برای تلفظ صحیح; اجزای کلمه: اینکه آیا یک کلمه اسم (N)، فعل (V)، صفت (ADJ)، قید (ADV) و یا حرف اضافه (Prep) است.

بیشتر

معنی هزینه | لغت‌نامه دهخدا | واژه‌یاب

هزینه . [ هََ ن َ / ن ِ ] (اِ) بر وزن و معنی خزینه باشد. (برهان ). به این معنی ظاهراً مبدل خزینه و ممال خِزانه ٔ عربی است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : اگر دیگران هزینه ٔ مال کنند تو خزینه ٔ اعمال کن ...

بیشتر

معنی هزینه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

هزینه. [هََ ن َ / ن ِ] (اِ) بر وزن و معنی خزینه باشد. (برهان). به این معنی ظاهراً مبدل خزینه و ممال خِزانه ٔ عربی است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین): اگر دیگران هزینه ٔ مال کنند تو خزینه ٔ اعمال کن... (ملا ...

بیشتر

هزینه عملیاتی چیست؟ تعریف به همراه مثال | کاوش

تعریف به همراه مثال. 7 آبان 1402. نشریه کاوش. هزینه عملیاتی، که اغلب به عنوان OpEx شناخته می شوند، جزء اساسی از ساختار مالی یک شرکت را تشکیل می دهند. OpEx هزینه ها و مخارج مستمری هستند که برای حفظ ...

بیشتر

هزینه

تعریف هزینه چیست؟ مجموع مخارج اقتصادی که یک کسب و کار در طول عملیات خود برای کسب درآمد متحمل می‌شود، هزینه گفته می‌شود. برای بیشینه کردن سود، شرکت ها باید اقدام به کاهش هزینه‌های خود بدون کاهش درآمدها نمایند.

بیشتر

مرکز هزینه در نرم‌افزار سپیدار

برای تعریف مراکز هزینه جدید، پس از ورود به سیستم وارد قسمت شرکت شده و در قسمت عملیات، گزینه‌ی «مرکز هزینه‌ی جدید» را انتخاب نمایید در فرم باز شده عنوان و کد تفصیلی را وارد کنید.

بیشتر

معنی هزینه | فرهنگ مترادف و متضاد | واژه‌یاب

۱. خرج، خرجی، ، مخارج ۲. صرف، مصرف ۳. انفاق، ، نفقه ۴. خزانه، خزینه، ، ≠ دخل

بیشتر

ترجمه و معنی اثربخشی هزینه در فرهنگ لغت همه فارسی فارسی-عربی

معنی اثربخشی هزینه تعریف کلمه اثربخشی هزینه در فرهنگ لغت آنلاین المعانی مبحث مورد جستجو موضوع همه است در فرهنگ لغت فارسی فارسی-عربی فرهنگ لغت جامعی که شامل معنی لغات و جملات عربی میشود. صفحه 1

بیشتر

معنی هزینه | واژه‌یاب

بپرس. معنی هزینه ها - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

بیشتر

معنی cost به فارسی | فست دیکشنری

به هر قیمتی که شده (در جمله‌های منفی) cost allocation. سرشکن هزینه، تخصیص هزینه. cost price. قیمت تمام‌شده. to one's cost. درس عبرت، به هزینه‌ی کسی

بیشتر

هزینه

هزینه. مترادف هزینه: خرج، خرجی، مخارج، صرف، مصرف، انفاق، نفقه، خزانه، خزینه. متضاد هزینه: دخل. معنی انگلیسی: age _, charge, cost, dues, expenditure, expense, outgo, outgoing, outlay, price, price tag, expense (s), tab.

بیشتر

دیکشنری آنلاین آبادیس

دیکشنری. دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل ...

بیشتر
  • هزینه کارخانه کیسه سازی بتن
  • هزینه کارخانه بهره مندی از سنگ آهن مگنتیت
  • y هزینه کارخانه سنگ زنی دریچه توپی
  • هزینه تجهیزات آزمایش معادل شن و ماسه
  • خرد کردن و اجرای هزینه بزرگراه
  • هزینه سنگ شکن سنگ در نیجریه چقدر است
  • سنگ شکن ضربه آهنگ مسیر موبایل هزینه الجزایر در آلاباما
  • سنگ شکن cket هزینه
  • هزینه تسمه نقاله برای هر فوت
  • هزینه کارخانه خرد کردن سرباره در هند
  • شاخص هزینه گیاهان را پردازش می کند
  • هزینه سنگ شکن ذغال سنگ
  • هزینه سیلیس خام در هر تن
  • هزینه کارخانه ماشین آلات معدن سنگ معدن در ماهاراشترا